بچهء همسایه بهونهء مادرش رو میگره
منم
اما یه فرق بزرگی وجود داره
اون گریه میکنه!
من میشینم لب پنجره و سیگار میکشم
اون باباش هست که بغلش کنه و تو راهرو راش ببره تا یادش بره و حواسش پرت شه
اما من هرچی خودمو بغل میکنم و تو راهرو راه میبرم حواسم بیشتر جمع میشه
*از گودر
No comments:
Post a Comment