Sunday, March 27, 2016

Fake it 'till you make it

خوبه همه فکر کنن هیچ دردی نداری
از اون بهتر اینه که خودتم چنین فکری کنی
بعد یهو تو ماشین که نشستی آهنگ ماشین عوض میشه میرسه به یه کاور از کارای منصفی

لبم بسته ولی فریاد کردم
شب و روز از گذشته یاد کردم
با رویای خش روزان رفته
دل بی آرزو رو شاد کردم

این منصفی اصلاً دشمن حال خوبه. یعنی یه طوری انگشتشو میذاره رو دردت و فشار میده که به فاک بری

چه ایامی همش شعر و ترانه
همش در بند و شعر عاشقانه
چه دخت بی نظیری یارم هسته
چه خوب و مهربان است و چه جون است

بعد پامو میذارم رو گاز و میرم یه جای تهران که کل شهر زیر پام باشه تا یادم بیفته برای برگشتن به همین تهران چقدر حسرت خوردم. چقدر نشستم تو یوتیوب از این فیلمای تهران گردی نگاه کردم از همینا که زیرش مینویسه خیابان ولیعصر از سر عباس آباد تا میدون ونک بعد یکی دوربینو گذاشته رو داشبورد و همین مسیرو میره.
بعد میرم تو فکرو یهو میرسه همونجایی که دردش از همش بیشتره. 

نه بندر بندر اون روزگاره
نه چشمی منتظر به راه یاره
درخت سنگ و سیمان سوزه بوده
دل بیماره تنها یادگاره

بعد آهنگ تموم میشه خودمو مرتب میکنم گوریل رو پلی میکنم باهاش میخونم تا وقتی به خونه میرسم کسی نفهمه چم بوده

No comments:

Post a Comment